امیرمحمد و ماه رمضان 92:
یادمه وقتی برای اولین بار باهامون سرسفره افطار نشستی من و بابا کلی ذوق داشتیم
زمانی که یه سفره کوچولو جلوی تلویزیون مینداختیم و افطار میکردیم
و اون سال زمانی که یکسال و چند ماهت بود و با ما افطار میکردی و کل سفره رو بهم میریختی و فرنی میخوردی و آخرش که شکمت سیر شد با دستای کوچولوت سفره رو میکشیدی و کل بساطمونو بهم میریختی
اون موقع نه تنها ناراحت نمیشدیم بلکه کلی ذووووووووووووووق مرگ هم میشدیم
امسال که دیگه واسه خودت مردی شدی و تو سفره انداختن و افطاری درست کردن بهم کمکم میکنی و تازه هرچی خوراکی که در طول روز به بابا تعارف میکنی و میگی بخور نمیخوره و میگه روزه ام و براش نگه میداری و یهو دم افطار همه رو کنار سفره واسه بابا جون ردیف میکنی آآآآآآآآآآآآآخ که چه کیفی داره
تو که تو سنی هستی که همه کارای ما بزرگترها رو ضبط و بلافاصله پخش میکنی
دیشب بابا طبق معمول پای سفره دم اذان داشت قران میخوند تو هم رفتی و قران مامانو برداشتی و شروع کردی به قران خوندن.........البته فقط صلوات میفرستادی و فکر میکردی قران خوندن اینطوریه
اینم عکس داغ ماه رمضان ۹۲
عاشقتمممممممممممممممم
اينم آدرس وبلاگ امير محمد عزيز
http://www.ninidoost.blogfa.com